از جبهه آمدم بگویم غیبتت را شنیدم ولی دفاع نکردم ! حلال کن
استاد قرائتی:
جناب آقای ربانی املشی نقل میكنند كه؛ «پاسدارمن از جبهه آمد و گفت كه یك دقیقه با شما كار دارم و دوباره میخواهم برگردم جبهه. گفتم بگو. گفت: یك زمانی یك كسی غیبت شما را كرد و من گوش دادم و دفاع نكردم. حالا در جبهه هر لحظه ممكن است شهید بشوم و نمیخواهم یك گناه داشته باشم. تاشهید نشدم از جبهه آمدهام تهران عذرخواهی كنم و برگردم جبهه. گفتم كه غیبت چه بوده؟
گفت: غیبت این بود كه یكی از پاسدارها شهید میشود كه با شما آشناست و ایشان به خاطر این كه از فقهای شورای نگهبان بوده و یا چیز دیگر. . . نرفته جلسهی فاتحه و آن وقت در یك جلسه گفتهاند چرا آقای ربانی املشی مجلس فلانی نرفت و من شنیده و دفاع نكردم و در جبهه شك كردم كه نكند گناه باشد و از جبهه آمدم حلالیت بطلبم و برگردم. »
جوانی كه روزی صد تا غیبت میتواند بكند، میرسد به جایی كه حتی به احتمال یك غیبت از اهواز تا تهران میاید وبرمی گردد. تقوا خیلی زیاد شده، این همه بی حجاب كه شدند با حجاب، این همه نمازهای هزار نفری هزارنفری «و من كفر بعد ذلك فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ»
درباره این سایت